شهید پژوهی

پزوهشی دانش آموزی درباره شهید جواد امین محبوب

شهید پژوهی

پزوهشی دانش آموزی درباره شهید جواد امین محبوب

شهید پژوهی

بایگانی

آخرین نظرات

پیوندهای روزانه

متن وصیت نامه پاسدار شهید جواد امین محبوب

 

بسم الله الرحمن الرحیمشهید جواد امین محبوب

قل هوالله احد الله الصمد  لو یلد ولم یولد ولم یکن له کفوا احد  (سوره توحید )

 

 

حمد وسپاس خداوند یکتا را که مارا هدایت نمود وبه ما توفیق خدمتی هر چند اندک عطا نمود 0 شکر او را که مارا در عصری قرار داد تا بتوانیم در جهت رضای او با دشمنان دین او بجنگیم ، هرچه هست از اوست وما از خود هیچ نداریم وهرگز نتوانسته ایم شکر نعمات او را به جابیاوریم . برایم آنجایی که در جهت رضای او گام برمی دارم تفاوتی ندارد چه خواهد شد ، هرچند گناهانم زیاد است که امیدوارم به رحمتش مرا ببخشد ولی از آن زمانی که فهمیده ام رضای او چیست سعی نموده ام آنرا انجام دهم که باز امیدوارم مار ار مورد رحمتش قرار دهد چرا که عذابش سخت است ورسوایی درآن سرا سخت تر 0

 

آنجایی که او این همه به ما لطف  کرده است وچه نعماتی را به ما داده است وبزرگ ترین نعمت که همانا در حال حاضر جمهوری اسلامی ورهبری آن است اگر جانی را که در واقع امانت اوست در راه او ندهیم پس چه بکنیم 0 مگر یادمان رفته است که قبل از جمهوری اسلامی چه بود وحال چه اگر مقایسه منصفانه ای

docu0002داشته باشیم دیگر برای دفاع از چنین حکومتی که همانا هدف آن از اهداف انبیاء است به جهاد رفتن واز خود گذشتن هیچ است .

 

 

ما آگاهانه در راهی قدم گذاشته ایم که انتهایش کمتر از شهادت انتظاری نیست واز آن روزی که در این راه گام نهاده ام این را خوب می دانستم وحال هم این که یک جان است اگر هزاران بار کشته شوم باز زنده گردم دوباره به میدان می روم تا آنهایی که تصور می نمایند میتوانند با سلاح های خود عقیده انسان هایی را به بند بکشند بدانند اسلام مکتبی است که زندگی پیروانش جهاد است در راه عقاید راسخشان 0 اگر گفتیم : (حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست ) بگذار فوران خونمان گواه این مطلب باشد 0

 

از پدر ومادر بسیار عزیزم می خواهم که مرا ببخشند وامیدوارم در دوری من بی صبری نکنند چرا که کشته شدن در راه خدا درسی است که ائمه اطهار سلام الله علیها به ما داده اندو صبر واستقامت درس دیگرشان است 0 وامروز که در این راه به شهادت رسیدم اثر زحمات شما پدر ومادر عزیزم بود که امیدوارم فردای محشر در محضر خداوند متعال وانبیاء واولیاء روسفید باشید 0

 

از برادران وخواهرانم که در مدت زندگی ام با اینها بیشتر بوده ام می خواهم مرا ببخشند وهمیشه در جهت رضای او گام بردارند وانشاءالله که تسلی خاطری باشند برای پدر ومادر 0

 

docu0002از کلیه اقوام وآشنایان وبرادران محترم سپاه وبسیج وبالاخره کلیه افرادی که به نحوی با یکدیگر برخورد داشته ایم می خواهم که مارا مورد عفو قرار دهند ، هر گونه برخورد اشتباهی را دیده اند به بزرگواری خود ببخشند  وبرای ما نیز دعا کنندشهید جواد امین محبوب

 

 

m. m.r
۰۵ دی ۹۳ ، ۱۴:۱۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

مشخصات نویسنده خاطره : آقای حسن ستودیان

مشخصات خاطره : سال 85-    مکان : جنوب      عملیات کربلای 5

 

باسمه تعالی

شرایط کاری شهید بزرگوار امین محبوب ومسئولیت کارگزینی لشکر 5نصر می توانست بهانه ای باشد تا به دور از میدان نبرد در محیطی آرام از حضور در خط مقدم خودداری نماید وامروز همانند برخی از همکارانش با درجات بالای نظامی به حیات خویش ادامه دهد 0

لکن روح بلند شهید را جاذبه های مسئولیت ومیز ومشقات عملیات هرگز نتوانست او را از رفتن باز دارد وبه کرات هنگام شروع عملیات ها در یگان های رزمی بودند 0

در عملیت کربلای 5 توفیقی حاصل شده بود تا به همراه این شهید بزرگوار در گردان سیف الله لشکر 5 نصر حضور داشته باشم 0 چند روز قبل از شروع عملیا این شهید نازنین را در گردان مشاهده کردن فکر کردم جهت انجام امورات کارگزینی با توجه به مسئولیتشان به اینجا آمده اند 0 حضور طولانی ایشان سبب شد تا علت را جویا شوم که اظهار داشتند با توجه به نزدیکی عملیات جهت حضور در عملیات آمده ام

docu0009حقیقت امر برایم عجیب بود شخصی که می تواند به دور از هر محدودیتی با توجه به مسئولیتی که دارد در عملیات شرکت نکند چگونه است تا آن هم در گردان پیاده انجام وظیفه نماید 0

 

 

در عملیات کربلای 5 تصرف یکی از حوالی در منطقه برعهده ما بود که پس از تصرف منطقه مورد نظر یکی از نیرو ها به من رسید وخبر داد جواد شهید شده است ولی متاسفانه نتوانستم از جزئیات شهادت ایشان اطلاعاتی به دست اورم 0

                                 برای آن عزیز علو درجات را خواهانم

حسن ستودیان

 شهید جواد امین محبوب

**********************************************

نقل خاطره از برادر محمد رضا خزیمه : دوست وهمکار شهید

 

در موقع عملیات کربلای 4  تادژ خرمشهر با یکدیگر بودیم یکروز که من در محل استراحت خوابم برده بود دیدم دستی لطیف صورتم را نوازش می دهد ومن را بیدار نمود من هم که خیلی خسته بودم بلند نشدم جواد گفت : بلند شو دوباره همدیگر را نمی بینیم 0باکلام ایشان از جا برخواستم  گفتم چه شده : ایشان با لحنی ملایم گفتند از من راضی باش 0 اصار نمودند وحتی موهای صورتم را نوازش دادند که راضی باش اظهار داشتم من راضیم شما باید راضی باشید که در نهایت تعجب دیدم ایشان گفت موقعی که در بسیج بودم روزی کلید اسلحه خانه دست من بود وتو می خواستی اسلحه بگیری من برخورد خوبی با تو نداشتم وباید از من راضی شوی گفتم : جواد جان من اصلا یادم نیست ومن راضیم وبالاخره با سه نفر از همکارانشان خداحافظی نمودند وبه من گفتند دیدار به قیامت 0 فردای آن روز با خبر شدم که تعدادی از دوستانم از جمله جواد شهید شده اند

docu0009

نقل قول از زبان والدین شهید

 

جواد آنچنان در اثر حضور مداوم در کلاسهای جبهه آبدیده شده بود که این موضوع توان در اعمال وحرکات وصحبت های وی مشهود بود 0 هر گاه از محیط روحانی جبهه به فردوس می آمد وتکاپوی شدید برخی از افراد برای امور دنیا را مشاهده می کرد متاثر میشد وتحمل این گونه حرکات را نداشت 0

دوستانش تعریف می کردند بارها بر اثر نرسیدن امکانات به خط مقدم ،غذای خود را به دوستانش می بخشید که بعدها در خوابهایی که اطافیان دیده بودند شهید این را ذکر کرده بود وکار خود را سبب اجر اخروی دانسته بود 0

 

مشخصات نویسنده خاطره : آقای حسن ستودیان

مشخصات خاطره : سال 85-    مکان : جنوب      عملیات کربلای 5

 

باسمه تعالی

شرایط کاری شهید بزرگوار امین محبوب ومسئولیت کارگزینی لشکر 5نصر می توانست بهانه ای باشد تا به دور از میدان نبرد در محیطی آرام از حضور در خط مقدم خودداری نماید وامروز همانند برخی از همکارانش با درجات بالای نظامی به حیات خویش ادامه دهد 0

لکن روح بلند شهید را جاذبه های مسئولیت ومیز ومشقات عملیات هرگز نتوانست او را از رفتن باز دارد وبه کرات هنگام شروع عملیات ها در یگان های رزمی بودند 0

در عملیت کربلای 5 توفیقی حاصل شده بود تا به همراه این شهید بزرگوار در گردان سیف الله لشکر 5 نصر حضور داشته باشم 0 چند روز قبل از شروع عملیا این شهید نازنین را در گردان مشاهده کردن فکر کردم جهت انجام امورات کارگزینی با توجه به مسئولیتشان به اینجا آمده اند 0 حضور طولانی ایشان سبب شد تا علت را جویا شوم که اظهار داشتند با توجه به نزدیکی عملیات جهت حضور در عملیات آمده ام

docu0009حقیقت امر برایم عجیب بود شخصی که می تواند به دور از هر محدودیتی با توجه به مسئولیتی که دارد در عملیات شرکت نکند چگونه است تا آن هم در گردان پیاده انجام وظیفه نماید 0

 

 

در عملیات کربلای 5 تصرف یکی از حوالی در منطقه برعهده ما بود که پس از تصرف منطقه مورد نظر یکی از نیرو ها به من رسید وخبر داد جواد شهید شده است ولی متاسفانه نتوانستم از جزئیات شهادت ایشان اطلاعاتی به دست اورم 0

                                 برای آن عزیز علو درجات را خواهانم

حسن ستودیان

 

**********************************************

نقل خاطره از برادر محمد رضا خزیمه : دوست وهمکار شهید

 

در موقع عملیات کربلای 4  تادژ خرمشهر با یکدیگر بودیم یکروز که من در محل استراحت خوابم برده بود دیدم دستی لطیف صورتم را نوازش می دهد ومن را بیدار نمود من هم که خیلی خسته بودم بلند نشدم جواد گفت : بلند شو دوباره همدیگر را نمی بینیم 0باکلام ایشان از جا برخواستم  گفتم چه شده : ایشان با لحنی ملایم گفتند از من راضی باش 0 اصار نمودند وحتی موهای صورتم را نوازش دادند که راضی باش اظهار داشتم من راضیم شما باید راضی باشید که در نهایت تعجب دیدم ایشان گفت موقعی که در بسیج بودم روزی کلید اسلحه خانه دست من بود وتو می خواستی اسلحه بگیری من برخورد خوبی با تو نداشتم وباید از من راضی شوی گفتم : جواد جان من اصلا یادم نیست ومن راضیم وبالاخره با سه نفر از همکارانشان خداحافظی نمودند وبه من گفتند دیدار به قیامت 0 فردای آن روز با خبر شدم که تعدادی از دوستانم از جمله جواد شهید شده اند

docu0009

نقل قول از زبان والدین شهید

 

جواد آنچنان در اثر حضور مداوم در کلاسهای جبهه آبدیده شده بود که این موضوع توان در اعمال وحرکات وصحبت های وی مشهود بود 0 هر گاه از محیط روحانی جبهه به فردوس می آمد وتکاپوی شدید برخی از افراد برای امور دنیا را مشاهده می کرد متاثر میشد وتحمل این گونه حرکات را نداشت 0

دوستانش تعریف می کردند بارها بر اثر نرسیدن امکانات به خط مقدم ،غذای خود را به دوستانش می بخشید که بعدها در خوابهایی که اطافیان دیده بودند شهید این را ذکر کرده بود وکار خود را سبب اجر اخروی دانسته بود 0

m. m.r
۰۵ دی ۹۳ ، ۰۹:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

قسمتی از نامه های شهید

 

آنجای که انسان آرمانی  دارد هر چیز ساده  می شود0 برای حفظ جمهوری اسلامی باید زحمت کشید جان داد چرا که همه آنهای که قدرتی دارند با این انقلاب مخالفند0 همه آنهای که منافعشان در خطر است با این انقلاب مخالفند و برای همین است که هر روز به رنگی با  نقشه جدیدی می خواهند به ما ضربه بزنند 0 ولی باید گفت انقلاب اسلامی دیگر ضربه ناپذیر است0 چرا که خداوند و حضرت مهدی عج نگهدار آنند وانسانهای درجهت حفظ آن می کوشند که جان  دادن برایشان همچون آب خوردن است چرا که باز هدف دارند آرمان دارند و آرمان و هدفشان  همان هدف مقدس انبیا ست0

4/9/65

740049740049امروز در این مکان انسان های جمع شده اند وتنهاامیدشان به قدرت لایتنا هی خداوند بزر گ است تا بتوانند اسلام عزیز را نجات دهند 0 اسلامی که پس از چندین قرن غربت دوباره زنده شده است 0 ولی جهان خواران نمی خواهند عدالت وبرابری در جامعه حاکم باشد 0

امروز انسان هایی پیدا شده اند و مصمم هستند تا به هر قیمت ممکن برای جهانیان ثابت نمایند که با توکل بر خدا میشود در مقابل زورگویان ایستاد 0

امروز هم قدرت های باطل در نوک پیکانی جمع شده اند و میخواهند قلب اسلام را بدرند ولی باز جان برکفان قوای توحید همچنان که در همه جا ثابت کرده اند

 

 

ایستاده اند در عملیات کربلای 4 واقعا ثابت نمودند که تا پای جان با امام این اسوه تقوا وانسانیت هستند وامیدواریم که ما نیز بتوانیم در این راه دین خود را ادا نماییم 0

14/10/85

رعکس از شهید جواد امین محبوب
m. m.r
۰۲ دی ۹۳ ، ۱۹:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

اخلاق وسیرت شهید

 عکس از شهید جواد امین محبوب

 

 

740049

  جواد همیشه برای پدر ومادر احترام خاصی قائل بود 0 سعی می کرد در جلوی ایشان نهایت ادب را رعایت کند 0 به تمام افراد خانواده کوچک وبزرگ احترام می گذاشت 0 در بین اقوام وخویشان از محبوبیت خاصی برخوردار بود 0 به صله رحم بسیار اهمیت می داد وسعی می کرد درمدت مرخصی اندکش از همه سری بزند 0 خصوصا در آخرین دیدارش بعد از عملیات کربلای 4 ، از فردوس که 2 روز بیشتر طول نکشید به دیدار تمام آشنایان واقوام رفت ودر نگاه پر از مهرش همیشه محبت احساس می شد 0

 

 در امر نماز بسیار مقید بود ودر این زمینه دیگر افراد خانواده را هم ارشاد می نمود 0 او نمونه بارز صبر در بین افراد خانواده بود 0 در روزهای گرم تابستان بالاخص روزهای دوشنبه وچهارشنبه روزه می گرفت 0 پاسی از شب را به راز ونیاز مشغول بود 0 گاهی صدای گریه وزمزمه استغفارش را در کنج تاریک خانه می شنیدیم 0 اغلب شبهای جمعه اواخر شب به منزل می امد ولی هیچ گاه نمی گفت از کجا می آید 0فقط یکبار از دوستانش شنیده بودیم که برای خواندن دعای کمیل به مزار شهدا می روند 0

  جواد در حد توان خود به دیگران کمک می کرد او خود را خدمتگذار مردم می دانست 0 بارها متوجه می شدیم که افرادی که مشکل مادی داشتند پنهانی کمک می کرد 0 در رعایت حقوق دیگران بسیار مقید بود 0یکی از همرزمانش  میگوید ( یک روز که از عملیات بر میگشتیم نیروها بسیار خسته وتشنه بودند ، شربت می دادند  همه رفتیم وشربت نوشیدیم ، جواد فقط یک لیوان گرفت ونوشید وبا وجود اینکه خسته وتشنه بود حاضر نشد لیوان دیگری بخورد وبه گوشه ای رفت وآب خورد 0 به او گفتم : جواد چرا فقط یک لیوان ؟ گفت : حق من یک لیوان است 0 برای تشنگی آب هم هست 0

740049

 

در حفظ بیت المال بسیار دقیق بود روزی یکی از افراد خانواده خودکاری را از لب طاقچه برداشت ومی خواست بنویسد ، جواد بلافاصله خودکار را گرفت وگفت : این از بیت المال است 0 لباسم را شسته اند خودکار اینجا مانده است 0 بعد تاکید کرد در حفظ بیت المال دقیق باشید حتی به اندازه یک سر سوزن باشد 0

او همیشه متواضع وبی آلایش بود 0 کارهایش را خالصانه انجام میداد واز خودش کمتر تعریف می کرد تا حدی که حتی به خوبی نمی دانستیم کار جواد چیست ؟ با اینکه در اغلب عملیات ها شرکت میکرد لیکن حاضر نبود عنوان کند وبه محض سئوال از جانب خانواده می گفت : من در کارگزینی لشکر هستم 0 به خط مقدم کاری ندارم 0 اما بر اساس تعریف همرزمانش اغلب شبهای حمله خود را مهیا می ساخت ودر عملیات شرکت می کرد 0 وی هرگز حاضر نبود با لباس سپاه در جایی غیر از محل کارش حاضر شود 0 از ترس اینکه مبادا از این لباس مقدس استفاده شخصی شود ، روزی از شدت بیماری از سپاه مرخصی گرفته بود اما نزد پزشک نرفته وبرای تعویض لباس به خانه آمد قلب رئوف مادر که نمی توانست او را درحال ببیند تکان خورد وگفت : از همان جا باید سریع نزد پزشک می رفتی 0 جوادپاسخ داد نمی خواستم با این لباس به مطب دکتر بروم ودیگران با دیدن این لباس ، ملاحظه من را بکنند 0  

 

 

m. m.r
۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۳:۵۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

docu0002docu0010از عرش صدای ربنا می آید

آوای خوش خدا خدا می آیددایی جواد

m. m.r
۲۶ آذر ۹۳ ، ۲۱:۴۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

نام و نام خانوادگی:  جواد امین محبوب

نام پدر: حسن

نام خانوادگی مادری:  مجد میرزایی

تاریخ تولد : 14/3/1343

محل تولد:  شهرستان فردوس(خراسان جنوبی)

آخرین محله سکونت:  شهرستان فردوس(خراسان جنوبی)

تاریخ شهادت : 14/3/1361

محل شهادت:  شلمچه

عملیات منجر به شهادت:  کربلای5

نحوه شهادت:  اصابت ترکش گلوله توپ به گردن و شکم 

یگان:  لشکر5 نصر

محل دفن:   فردوس-مزار شهدا


m. m.r
۲۳ آذر ۹۳ ، ۲۰:۲۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر