زندگی نامه شهید جواد امین محبوب
از عرش صدای ربنا می آید
فریاد که واکنید درهای بهشت
مهمان خدا زکربلا می آید
سبکباران خرامیدند ورفتند
زندگی نامه شهید
بهار سال 1344 همزمان با رویش شکوفه ها ،سرآغاز دفتر زندگانی او در یک خانواده مذهبی است 0 جواد سومین فرزند خانواده بود سن سه سالگی وی مصادف با زلزله بنیان کن فردوس در سال 1347 بود0 در این زمان مردم به صحرا وچادر روی آوردند ومدت دو سال را در چادر به سر بردند 0 جواد نیز در صحرای خشن کویر ودر سایه دستان پر مهر مادر وپدر رشد می کند ومی بالد 0
او تحصیلات ابتدایی وراهنمایی خود را در شهرستان فردوس گذراند 0 دوره راهنمایی وی مصادف با ایام انقلاب بود 0 او مرتب نوارهای سخنرانی امام را رد وبدل می کرد 0 با عشقی وصف ناپذیر در تمام راهپیمایی ها وسخنرانی ها شرکت می کرد 0 برای تبلیغات به همراه سایرین به روستا های شهرستان میرفت 0 وبا داشتن سن کم هیچ گاه احساس خستگی نمی کرد 0 ودر سایه این تلاش ها روز به روز روح خود را صیقل می داد
جواد پس از اتمام دوره راهنمایی وارد هنرستان شد 0دراین سالها با بسیج سپاه پاسداران ارتباطی بسیار نزدیک داشت واز هر گونه فعالیت در این هنرستان دریغ نمی کرد 0 تا اینکه در سال 1359 جنگ تحمیلی آغاز شد 0 با شروع جنگ وحضور مردم خداجوی فردوس در جبهه هاجواد نیز درس ومدرسه را رها کرد وبا شورواشتیاق خود را
برای اعزام به جبهه آماده نمود 0 اولین اعزام وی تابستان 1361 در سن 16 سالگی بود 0
در دانشگاه انسان سازی جبهه بود که جواد روز به روز آیینه دل را صیقلی تر کرد وبا تحمل سختی ها ، شوق دیدار در وی تازه تر می گشت 0پس از بازگشت از اولین جبهه ، جواد به عضویت رسمی بسیج سپاه پاسداران در آمد وپس از مدتی با گذراندن دوره آموزشی سپاه پاسداران عضو رسمی سپاه شد 0 وی در طول چند سال که در خدمت سپاه بود بارها به طور داوطلبانه به جبهه ها اعزام شد ودارای مسئولیت هایی بود که عبارت بودند از :
vمسئول تسلیحات بسیج
vمسئول آموزش نظامی بسیج
vمسئول کارگزینی سپاه پاسداران
vمسئول تخریب گردان
vمسئول کارگزینی لشکر 5 نصر
عملیات هایی که شرکت داشت عبارتند از :
vعملیات فتح بستان -والفجر 8
vارتفاعات میمک - فتح فاو
vفتح المبین -کربلای 4
vفتح خرمشهر -کربلای 5
vعملیات پارتیزانی کردستان
در عملیات فتح بستان ، جواد بر اثر اصابت ترکش خمپاره فسفری از ناحیه پای راست زخمی شد0 او مدتی در بیمارستان اهواز بستری بود ولی از آنجا که هیچگاه حاضر نبود خود را مطرح کند یا چیزی را تعریف کند خانواده از این موضوع بی خبر بودند 0وحتی زمانی که جواد برای مرخصی به فردوس نیامد خبردار نشدند 0
پس از اندکی بهبودی وی با اصرار زیاد دوباره به خط مقدم برگشت ولکن چون مواد شیمیایی فسفر به زیر پوست نفوذ کرده بود قادر به ادامه حضور در جبهه نبود 0 او مدتها از ناحیه پا ناراحت بود ولی هیچ گاه این درد ورنج را بروز نمی داد 0
او در میدان مبارزه خرمن وجودش را به شعله های عشق وایمان آتش زد تا به خلوص وصفای باطن رسید تا اینکه در تاریخ 21/10/65 در عملیات کربلای 5 به وصال یار رسید ودر تاریخ 28/10/65 سبک وآرام بر روی دستهای امت حزب الله تشییع گردید
روحش شاد باد
بر روان پاک همه شهداء صلوات
از عرش صدای ربنا می آید
آوای خوش خدا خدا می آید
فریاد که واکنید درهای بهشت
مهمان خدا زکربلا می آید
سبکباران خرامیدند ورفتند
زندگی نامه شهید
بهار سال 1344 همزمان با رویش شکوفه ها ،سرآغاز دفتر زندگانی او در یک خانواده مذهبی است 0 جواد سومین فرزند خانواده بود سن سه سالگی وی مصادف با زلزله بنیان کن فردوس در سال 1347 بود0 در این زمان مردم به صحرا وچادر روی آوردند ومدت دو سال را در چادر به سر بردند 0 جواد نیز در صحرای خشن کویر ودر سایه دستان پر مهر مادر وپدر رشد می کند ومی بالد 0
او تحصیلات ابتدایی وراهنمایی خود را در شهرستان فردوس گذراند 0 دوره راهنمایی وی مصادف با ایام انقلاب بود 0 او مرتب نوارهای سخنرانی امام را رد وبدل می کرد 0 با عشقی وصف ناپذیر در تمام راهپیمایی ها وسخنرانی ها شرکت می کرد 0 برای تبلیغات به همراه سایرین به روستا های شهرستان میرفت 0 وبا داشتن سن کم هیچ گاه احساس خستگی نمی کرد 0 ودر سایه این تلاش ها روز به روز روح خود را صیقل می داد
جواد پس از اتمام دوره راهنمایی وارد هنرستان شد 0دراین سالها با بسیج سپاه پاسداران ارتباطی بسیار نزدیک داشت واز هر گونه فعالیت در این هنرستان دریغ نمی کرد 0 تا اینکه در سال 1359 جنگ تحمیلی آغاز شد 0 با شروع جنگ وحضور مردم خداجوی فردوس در جبهه هاجواد نیز درس ومدرسه را رها کرد وبا شورواشتیاق خود را
برای اعزام به جبهه آماده نمود 0 اولین اعزام وی تابستان 1361 در سن 16 سالگی بود 0
در دانشگاه انسان سازی جبهه بود که جواد روز به روز آیینه دل را صیقلی تر کرد وبا تحمل سختی ها ، شوق دیدار در وی تازه تر می گشت 0پس از بازگشت از اولین جبهه ، جواد به عضویت رسمی بسیج سپاه پاسداران در آمد وپس از مدتی با گذراندن دوره آموزشی سپاه پاسداران عضو رسمی سپاه شد 0 وی در طول چند سال که در خدمت سپاه بود بارها به طور داوطلبانه به جبهه ها اعزام شد ودارای مسئولیت هایی بود که عبارت بودند از :
vمسئول تسلیحات بسیج
vمسئول آموزش نظامی بسیج
vمسئول کارگزینی سپاه پاسداران
vمسئول تخریب گردان
vمسئول کارگزینی لشکر 5 نصر
عملیات هایی که شرکت داشت عبارتند از :
vعملیات فتح بستان -والفجر 8
vارتفاعات میمک - فتح فاو
vفتح المبین -کربلای 4
vفتح خرمشهر -کربلای 5
vعملیات پارتیزانی کردستان
در عملیات فتح بستان ، جواد بر اثر اصابت ترکش خمپاره فسفری از ناحیه پای راست زخمی شد0 او مدتی در بیمارستان اهواز بستری بود ولی از آنجا که هیچگاه حاضر نبود خود را مطرح کند یا چیزی را تعریف کند خانواده از این موضوع بی خبر بودند 0وحتی زمانی که جواد برای مرخصی به فردوس نیامد خبردار نشدند 0
پس از اندکی بهبودی وی با اصرار زیاد دوباره به خط مقدم برگشت ولکن چون مواد شیمیایی فسفر به زیر پوست نفوذ کرده بود قادر به ادامه حضور در جبهه نبود 0 او مدتها از ناحیه پا ناراحت بود ولی هیچ گاه این درد ورنج را بروز نمی داد 0
او در میدان مبارزه خرمن وجودش را به شعله های عشق وایمان آتش زد تا به خلوص وصفای باطن رسید تا اینکه در تاریخ 21/10/65 در عملیات کربلای 5 به وصال یار رسید ودر تاریخ 28/10/65 سبک وآرام بر روی دستهای امت حزب الله تشییع گردید
روحش شاد باد
بر روان پاک همه شهداء صلوات